امروز جمعه 24 مرداد 1404
http://shadi.cloob24.com
0

بسیاری از ما مدت زمان زیادی را در ذهن خود به سر می‌بریم و افکاری همچون نگرانی درباره آینده، مرور رویدادهای ناراحت کننده گذشته ما را به خود مشغول می‌سازند. ما به طور معمول بر بخشهای ناکام کننده زندگی تأکید می کنیم.

این افکار منفی یا ناخواسته می توانند مانع لذت بردن از زندگی شوند، توجه ما را از امور مهم بازدارند و انرژی جسمی و روانی ما را تحلیل برند. آنها همچنین ما را مضطرب و افسرده می کنند.

اخبار دلگرم کننده این است که شما می توانید افکار منفی را با افکار سازنده جایگزین نمایید. این امر تفاوت قابل توجهی در میزان شادمانی و احساس راحتی روزانه شما به وجود خواهد آورد.

در این نوشتار، 7 روش مدیریت (و کاهش) افکار منفی ارائه می شود.

0

مقدمه

ویژگی اصلی اختلال سلوک[1] نادیده گرفتن حقوق اساسی دیگران؛ هنجارهای گروه همسال و قوانین اجتماعی است. اختلال سلوک والدین، معلمان و درمانگران حرفه ای موسسات بهداشت روانی را با چالش جدی مواجه می کند. بعلاوه این اختلال هزینه قابل توجهی را بر خانواده ها و جامعه تحمیل می نماید (گرویا[2] و دیگران، 1994). برای مثال با اینکه شروع زود هنگام اختلال سلوک فقط 3 تا 5 درصد کل نوجوانان مبتلا به این اختلال را در بر می گیرد؛ حداقل نیمی از تخلف ها و رفتارهای غیر قانونی توسط همین عده انجام می شود. از آنجا که معمولا اختلالات متعددی همزمان با اختلال سلوک رخ می دهند (کمبود توجه - بیش فعالی[3]، سوء مصرف مواد، افسردگی) درمان این اختلال با دشواری های خاصی مواجه است. مشکل دیگر در درمان اختلال سلوک، این است که مداخلات درمانی باید بصورتی چند وجهی و نظام مند انجام شوند.

0

مقدمه:

برای اینکه کودکان یاد بگیرند که چگونه رفتار مناسب داشته باشند، زمان لازم است. با کمک و تشویق والدین و معلمین بیشتر کودکان بسرعت رفتارهای مناسب را یاد می‌گیرند. تمام کودکان برخی اوقات از بزرگسالان اطاعت نمی‌کنند. گاهی کودکان تغییرات خلقی بصورت طغیان خشم یا رفتار تخریب گرانه دارند. گر چه در بسیاری موارد جای نگرانی وجود ندارد، طول مدت و شدت این علائم می‌توانند تعیین‌کننده نیاز به مشاوره یا مراجعه به متخصص باشند.

اختلالات رفتاری – علائم:

اختلالات رفتاری در تمام سنین کودکی بروز می‌کند. اغلب اوقات این مشکلات در اوائل دوران زندگی شروع می‌شود. نوپایان و کودکان خردسال گاهی ممکن است از انجام آنچه که بزرگسالان از آنها می‌خواهند انجام دهند، علیرغم چندین بار تکرار درخواست، خودداری کنند. کودگان گاهی بی‌ادب، فحاش و کج خلق می‌شوند. ضرب و شتم دیگران نیز رایج است. گاهی نیز به شکستن اشیا یا از بین بردن لوازمی که برای سایرین مهم هستند، می‌پردازند.

برخی کودکان مشکلات رفتاری جدی دارند. علائمی که قابل ملاحظه هستند عبارتنداز:

- کودک به رفتار بدخود به مدت چندماه یا بیشتر ادامه می‌دهد، مکرراً نافرمانی می‌کند، پرخاشگر و گستاخ است.

- اگر رفتار کودک شدیدتر از حد رفتار معمول و بطور جدی همراه با نقض قوانین خانواده و یا جامعه و در کل بیشتر از حد شرارت بچگانه یا سرکشی نوجوانی باشد این نوع رفتارها می‌تواند بر رشد کودک اثر بگذارد و با توانایی آنها برای گذران یک زندگی عادی تداخل ایجاد نماید. زمانی که رفتار اینگونه باشد بیشتر ناشی از مشکلی است که بنام اختلال سلوک نامیده می‌شود.

0
چه تفاوتی بین اختلالات یادگیری و ناتوانی یادگیری وجود دارد؟
ناتوانی یادگیری کارکردهای اساسی مغز هستند که در کودک دچار اختلال یادگیری، غیرعادی جلوه می کنند.در واقع ناتوانی یادگیری موجب اختلال یادگیری می شود.
اختلال یادگیری همان جلوه ی عملکردهای غیر عادی کودک است که شما آن را می بینید.
مثلا کودکی را می بینید که نمی تواند بخواند، بنویسد،
اعمال ریاضی را انجام دهد و به طور کلی روان عمل کند.بهترین روش برای درک ماهیت ناتوانی یادگیری این است که شما اطلاعات مختصری از نحوه ی استفاده ی افراد از مغزشان برای یادگیری داشته باشید.
0

لجاجت یکی از شایع ترین مشکلات کودکان می باشد البته باید متذکر شد که حرف شنوی همیشه یک ویژگی مثبت نیست و توانایی «نه» گفتن به برخی از درخواست ها به نظر مطلوب می آید.

حتی رفتار منفی با خانه را در فرایند رشد و اوایل کودکی می توان طبیعی شمرد. از این رو پدر و مادر نباید همیشه انتظار فرمانبری از فرزند خود داشته باشند،زیرا این موضوع در جامعه نه معیار است و نه مطلوب.

کودک لجباز دائماَ دوست دارد با دیگران مجادله و سرزنش کرده وبه گونه ای عمل کند که مخالف با درخواست دیگران باشد.نافرمانی، منفی بافی و مخالفت با دیگران به خصوص با والدین و مربیان از ویژگیهای اصلی این کودکان است.

ممکن است لجاجت واکنشی کوتاه مدت اما شدید باشد که کودک در برابر کوچکترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. تحقیقات نشان داده که لجبازی در کودکانی که اختلالات یادگیری دارند بیشتر از دیگر کودکان است شکست و ناکامی در تحصیل منجر به اعتماد به نفس پایین گشته و در نتیجه این کودکان بر انجام رفتار خویش پافشاری می نمایند. کم طاقتی در برابر شکستها،اعتماد به نفس پایین، خلق افسرده و حمله های کج خلقی از علایم لجبازی در کودک به حساب می آیند. والدین این کودکان بیشتر فرمان می دهند و بیشتر می پرسند و بیشتر به کودک اهانت می کنند و احساسات خود را عملاَ بروز می دهند. پدر و مادر ها معمولا با هم اختلاف نظر دارند و با هم در مجادله هستند به عبارتی والدین فاقد یک تصمیم گیری واحد در قبال کودک بوده و کودک نوعی دوگانگی رفتار را از والدین خود می بیند لذا کودک می آموزد که با لجبازی و تندخویی می تواند هر چه را که می خواهد به دست آورد.

ممکن است لجاجت کودک در بیشتر موارد به خاطر حسادت بروز کند بنابراین والدین نباید به رشد حسادت کودک کمک کنند.

0
بسیاری از کودکان که در مدرسه قادر به یادگیری نیستندبه واسطه عدم پیشرفت تحصیلی،افسرده،مضطرب،ناامید و برخی از اوقات خشمگین می شوند.از آنجا که اغلب اوقات اختلالهای رفتاری خفیف با ناتوانی های یادگیری پیوند دارد،دانستن برخی از اطلاعات در این زمینه برای معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت اهمیت دارد.بسیاری از متخصصان بر این باورند که مشکلات روانی می تواند موجبات ظهور برخی مسائل یادگیری را در کودکان فراهم آورد.(برکوویتز و راتمن؛1960،افرون،1953)شمار فراوان کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری که ناراحتی عاطفی دارند خود گواه بر این مدعاست.(بوئر،1969)برخی از دست اندر کاران اولیه این زمینه،نظری کاملاًمخالف ابراز داشته اند بدین معنی که معتقدندمشکلات اجتماعی -عاطفی از مسائل کودک در یادگیری مایه می گیرد.برای مثال فرنالد (1943)در این باره اظهار می دارد که اقلیت بسیار کوچکی از کودکانی که وی با آنها کار می کرده است پیش از بروز مشکل یادگیری به مسائل عاطفی دچار بوده اند.در حال حاضر نمی توان رابطه علّی دقیقی بین مشکلات عاطفی و ناتوانیهای یادگیری برقرار کرد چرا که عوامل بسیاری که در هر دو زمینه بر یکدیگر اثر می گذارند،امکان هر گونه تلاشی را برای رسیدن به چنین رابطه دقیقی از بین می برد با این همه تعداد اندکی وجود مسائل اجتماعی -عاطفی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری را انکار می کنند. اکنون به برخی از رایج ترین مسائلی که این کودکان با آن مواجه هستند اشاره می کنیم:
0

روانشناسان هشدار دادند:میزان هورمون استرس موسوم به کورتیزل در کودکانی که شاهد دعواها و مشاجرات والدین هستند افزایش پیدا می کند.

به گفته محققان: هورمون کورتیزول در کودکانی که از دعوا ی والدین پریشان و مضطرب می شوند بسیار بیشتر است. در این پژوهش محققان دانشگاه روچستر در نیویورک.دانشگاه مینه سوتا و دانشگاه نوتر دام در ایندیانا روی 208کودک سفید پوست و مادران آن ها مطاله کردند.پژوهشگران در نظر داشتند با انجام این تحقیق در یافتند آیا کودکانی که در واکنش به درگیری.الگوهای رفتاری خاص از خود بروز می دهند از نظر میزان هورمون کورتیزول نیز دچار تغییر می شوند؟محققان در یافتند که حتی مشاجره تلفنی والدین نیز روی بروز استرس در کودکان تاثیر می گذارد. بررسی های انجام شده در آزمایشگاه نشان داد وقتی کودکان با مشاهده و نزاع والدین پریشان و مضطرب می شوند.ترشح هورمون استرس در آنها افزایش پیدا می کند. گفتنی است افزایش هورمون کورتیزول باعث افزایش فشار خون و کاهش واکنش های ایمنی بدن می شود.

0
آرنولد گزل به سال (1880) به دنیا آمد و در سال 1961 چشم از جهان فروبست. او را باید پیشوای طرفداران رشد طبیعی به شمار آورد. به اعتقاد وی رشد فرایندی است با الگوهای مشخص که از دوران، کنترل ومراقبت شده، به انجام می رسد ونه تنها شامل نمو بافتها واندام ها، بلکه شامل کارکردو رفتار خاص آنها نیز می باشد. فرهنگ ومحیط تنها به عنوان عوامل ثانوی در این فرایند موثرندو می توانند شکل رشد را تغییر دهند، اما نمی توانند آن را پدید آورند یا از بین ببرند.
رشد طبیعی معمول شرایط ساخت درونی است که به شیوهای منظم ودور از هر گونه یادگیری وتمرینی پدید می آید.گزل به ویژه در تعیین شیوه هاو فنون رشد برای کارشناسان وپزشکان کودک شهرت به سزای دارد. وی در مقام سرپرست کانون پژوهشهای کودک در دانشگاه (یه یل) با همکاری طرفداران خود هنجارهای رشد را مشخص نمود.به اعتقاد او رفتار کودک در الگوهای معین کاملا قابل پیش بینی است وچون سرعت رشد متفاوت است، بی شک زمان مراحل رشد نیز متغیر است.
گزل هنجارهای سنی را معیارهای قطعی رشد نمی شناسد، بلکه آنها را توجیهی برای هدفها به شمار می آورد و در هر یک از مراحل سنی به تفاوتهای فردی اعتبار بیشتری می دهد.وی می کوشد ترکیبی از حالت های اختصاصی ومراحل رشد به وجود آورد به نظر او مراحل رشداز پیش تعیین گردیده است اما شخصیت،میزان و سرعت رشد و استعدادهای فردی حالت اختصاصی دارند. برخی رفتارها بدون تاثیر عوامل بیرونی خودبه خود پدیدار می شوند. حالتهای اختصاصی درون زاد در نظر او حائز بیشترین ارزش واعتباراند.
با توجه به مطالبی که بیان شد، بنا بر اعتقاد گزل رشد فرایندی است که ازدرون فرد سرچشمه می گیرد ومحیط تنها یک تاثیر فرعی بر این فرایند دارد. بدین سبب وی هم درخانه وهم درمدرسه از آزادی رشد کودک در حدود توان وعلاقه او طرفداری می کندو هر نوع اجباریا محدودیت را ناقص رشد و پرورش سالم می داند،زیرا در وجود کودک روحیه منفی گرایی پدید می آوردو به سازندگی و باروری وی لطمه وارد می سازد.
0
بیش فعالی در کودکان یک مشکل شایع است که امروزه تعداد زیادی از افراد به آن مبتلا هستند. پزشکان هنوز علت شیوع آن را نمی دانند. متخصصان بر این باورند که این ناهنجاری را با پیشگیری به موقع می توان درمان کرد و جلوی پیشرفت این موضوع را گرفت. بیش فعالی در دختران و پسران تفاوت هایی دراد که در این موضوع به آن اشاره خواهیم داشت.تحقیقات نشان می‌دهد، فاکتورهایی مانند جنس و سن در تظاهر علائم و اعمال روش‌های درمانی، مؤثر است. بطوری که به عقیده پژوهشگران دختران بیش‌فعال در مقایسه با پسران مبتلا به این اختلال، دچار علائم متفاوتی شده که شناخت این علائم به تشخیص سریع و روند مراحل درمانی بهتر کمک می‌کند. آزمایش‌ها نشان می‌دهد، تشخیص بیش‌فعالی در پسران سریع‌تر و راحت تر از دختران انجام می‌گیرد بطوری که تشخیص در پسران، سه برابر امکان‌پذیرتر از دختران است.
از آنجایی که علائم این اختلال در پسران چشمگیرتر است و آنها بیشتر از دختران رفتارهای تکانشگرانه دارند، تشخیص بیماری در پسران سریع‌تر است.بطور کلی، بی‌توجهی و نادیده گرفتن مسائل اطراف از علائم اختلال در دختران مبتلا به بیش‌فعالی است که در پسران به جای آن انجام رفتارهای غیرمنطقی بدون انگیزه قبلی و فکر انتظار می‌رود.
پسران مبتلا به ADHD، بسیار فعال بوده و بی قراری یا ناآرامی آنها به راحتی توسط والدین یا آموزگاران در مدرسه قابل تشخیص است. این کودکان بیشتر اوقات در کلاس‌های درس یا اتومبیل که مجبور هستند، ساعاتی را آرام و بی‌تحرک روی صندلی بنشیند، بی‌قرار می‌شوند.
0

اگر شما واقعا علائم بیش فعالی را داشته باشید نیاز دارید تا هم درمان دارویی داشته و هم راهکارهای رفتاری را به کار بندید. بیش فعالی معمولا در دوران کودکی بروز پیدا می کند و در برخی مواقع به بزرگسالی هم کشیده می شود. علایمی چون مشکل توجه و تمرکز، بی نظمی، رفتارهای تکانشی و بدون فکر، بی ثباتی هیجانی و... باعث مشکلاتی در زندگی فرد شده و عملکرد او را در این حوزه های مهم که برای یک زندگی خوب و لذت بخش لازم است، تحت تأثیر قرار می دهند:

- تطابق شغلی و کاری

- عملکرد تحصیلی

- عملکرد در روابط صمیمی (روابط با فامیل و دوستان، ازدواج)