امروز چهارشنبه 13 فروردین 1404
http://shadi.cloob24.com
0

مقدمه

تربیت نیروی انسانی و آموزش در جامعه باهدف بهره برداری آتی از این نیرو صورت می گیرد. اما امروزه بسیاری از جوانانی که دردانشگاهها و مراکز علمی کشور به تحصیل مشغولند امیدوارند که پس از فراغت از تحصیل هرچه سریعتر وارد “بازار کار” شوند. عبارت “بازار کار” عبارتی است بسیار حساس، وبرداشت جوانان از این عبارت، یکی از عوامل حیاتی موثر در آینده کشور به حساب می آید.متاسفانه امروزه “بازار کار” در اذهان بسیاری ازجوانان و دانشجویان کشور یکسری پستهای ازپیش تعیین شده، و به عبارتی یکسری “صندلیهای پیش ساخته ای ” تعبیر می شود که درجامعه منتظر آنهاست. اما دیدگاه کارآفرینانه نسبت به پدیده اشتغال، تاحد زیادی از مشکلات جوانان در مواجهه با آینده، خواهدکاست. یک چنین دیدگاهی می تواند در پوشش تحولات فرهنگی لازم برای توسعه کارآفرینی در کشور،حاصل شود.

هدف این مقاله، بررسی و تحلیل جنبه های مختلف فرهنگ کارآفرینی و ارزیابی اقدامات لازم برای پیاده سازی آن است. در این راستا سعی بر آن است که با تحلیل ویژگیها، ارزشها،هنجارها، و دانش لازم برای استفاده برنامه ریزی شده از کارآفرینی به عنوان ابزار توسعه اقتصادی،گامی درجهت ایجاد زمینه لازم برای اقدامات کارشناسی برداشته شود.

1

دانشجویانی که نحوه‌ی نگارش پایان نامه کارشناسی ارشد را فرا می‌گیرند، نخست این نکته را می‌آموزند که در نگارش پایان نامه، یک پرسش پژوهشیِ اصلی، باید مطرح و پاسخ داده شود. یک پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد، تا به این مرحله، مهم‌ترین قسمت از تحصیلاتتان به‌شمار خواهد آمد و طرح یک پرسش پژوهشیِ مرتبط با پایان نامه که نقش ستون فقرات آن‌را ایفا می‌کند، نگارش پایان نامه را از یک کار کسالت‌آور به یک امر حائز اهمیت تبدیل می‌کند. در این مطلب قصد دارم مراحل نگارش یک پایان نامه (کارشناسی ارشد) را به دانشجویان عزیز توضیح دهیم.

0

سه تن از محققان و صاحب‌نظران ارتباطات، آندروش، استتس و بوستروم، در کتاب خود ارتباط در کاربرد روزانه (Communication in Everyday Use) مدلى را براى فراگرد ارتباط کلامى مطرح کرده‌اند که به‌عنوان یک مدل خوب براى ارتباطات چهره به چهره و تا حدودى گروهى قابل استفاده است. آنها مى‌نویسند:

اکثر مدل‌هاى مطرح شده (مقصود مدل‌هاى برلو، شرام، وستلى و مک‌لین… است) براى ساده‌ترین معناى ارتباط هستند. در حالى که در ارتباط کلامی، میزان پیچیدگى بسیار زیادتر از یک فراگرد معمولى ارتباط است. به همین جهت در توصیف چنین فراگردی، نیاز به موشکافى بیشترى است. مثلاً در مدل‌هاى دیگر، پیام یا رفتارهاى ارتباطی، به‌عنوان نتیجه‌اى از عقیده‌ها یا ایده‌ها هستند که در کانالى از طریق زبان، حس‌ها (feeling)، یا حتى عواطف (emotions)، و باورها (believes)، به یک مقصد ویژه (particular destination) مى‌رسد.
در ارتباط کلامى هر یک از عناصر باید به شکل محتواء و شیوه‌هاى مؤثر جاى بگیرد. به‌عنوان مثال ارتباط‌گر به‌وسیله رویداد محیطى (environment event) تحریک مى‌شود.

. ارتباط‌گرى که یک ادراک خاص از آن رویداد دارد، زیر پوشش آن ادراک‌ها، از آن رویداد تأثیر مى‌گیرد.
سؤال اینجا است که این ادراک‌ها در عمل چگونه بخشى از پیام مى‌شوند. به‌عنوان مثال، اگر پاسخ داده شده از سوى یک فرد نوجوان، حالت غفلت‌‌آمیز و بى‌تفاوت گوینده را داشته باشد، ما به سرعت پیام‌هائى از آگاهى‌هاى اجتماعى درباره غفلت‌‌هاى نوجوانی، مسئولیت عمومى در برابر اعمال غفلت‌آمیز نوجوانان و همچنین داورى‌هائى از قبیل پائین بودن عمومى سطح دانش نوجوانان دریافت مى‌کنیم.
به همین ترتیب زبان و ساخت پیام نیز در اینجا دخالت دارد. اگر گوینده (همان نوجوان هیپى مانند مورد مثال) کلماتى را که به کار مى‌برد نیز کلمات خاصى باشد (به اصطلاح به شیوه‌اى عامیانه صحبت کند) باز هم بخشى از ادراکات گیرنده را تشکیل خواهد داد که عملاً قسمتى از پیام مى‌شود.
بدیهى است که حس‌ها، عواطف و باورهاى فرستنده نیز بخشى از پیامى مى‌شود که گیرنده دریافت مى‌کند. مثلاً حالت خشم، ترس و غیره که در فرستنده موردنظر (همان نوجوان) وجود دارد نیز قسمتى از پیامى است که گیرنده دریافت مى‌کند. در واقع در ارتباط، خود شخص، زبان او و سیستم‌هاى ارزشى (value systems) او همگى بخشى از پیامى هستند که در یک ارتباط کلامى دریافت مى‌شوند. به‌راستى آنچه گیرنده دریافت مى‌کند ممکن است فقط سهم کوچکى از پیامى باشد که به او عرضه شده است.
در اکثر مدل‌هاى ارتباط، به دو عنصر داراى کنش‌هاى متقابل (two interacting elements) پرداخته‌اند که در آنها یک سیستم ارسال‌کننده پیام و یک سیستم دریافت‌کننده پیام که هدف و نشانه موردنظر پیام است وجود دارد. اما محیط ارسال‌کننده شامل ظرفیت دریافت‌‌کننده براى تولید پیام، رویدادهاى بیرونى مؤثر بر ظرفیت فرستنده و گیرنده نیز ممکن است به تحریک پیام بپردازد.

به‌عنوان مثال فرض کنید دو نفر در حال دیدن و شنیدن یک برنامه خبرى از تلویزیون درباره یک کشور جنگ زده باشند. ترس و وحشت ناشى از دیدن تصاویر آن برنامه خبرى با هر دو بیننده برخورد مى‌کند اما سرانجام ممکن است یکى از آنها تحت تأثیر تحریک درونى به بیان عکس‌العمل و نظر خود درباره آنچه در آن کشور روى مى‌‌دهد بپردازد. این چنین عکس‌العمل ویژه‌اى ممکن است به تولید پیام‌هاى دیگرى در زمینه‌اى عمومى‌تر از جنگ آن کشور خاص منجر شود و ممکن است او که به بیان نظر خود در زمینه جنگ پرداخته است سرانجام خود را در یک موقعیت و تفسیر و ارزیابى فلسفى در زمینه جنگ ببیند.
تحریکى که منبع آن محیط است، همیشه حالتى نمایشى مثل آن برنامه تلویزیونى ندارد. یا به عبارتى همیشه حالت تصویرسازى قوى ندارد. مثلاً یک شرایط ناراحت ممکن است منتج به تولید یک پیام شود! ‘اجازه مى‌دهید پنجره را باز کنم؟’ به‌‌طور مشابه، یک شرایط ساکت ممکن است منتج به این شود که یکى از افراد بپرسد: ‘در این ساعت کدام ایستگاه موسیقى دارد؟’
در هر موقعیتى وقتى دو نفر یا بیشتر در کنار هم باشند، در برخى از مراحل، یکى از آنها شروع به فرستادن جنبه‌هائى از پیام مى‌کند و به‌عبارتی، خودش یک منبع پیام مى‌‌باشد.

0

مقدمه:

انسان از راه زبان به افکار دیگران پی می بردو دیگران را از مقاصد و نیات خود آگاه می سازد. به وسیله زبان، تمدن و فرهنگ بشری،از یک نسل به نسل دیگر یا از یک ملت به ملت دیگرارتباط پیدامی کند. برای درست اندیشیدن باید زبان آموخت و برای خوب سخن گفتن و خوب خواندن باید درست گوش دادو برای خوب نوشتن باید خوب خواند، لازمه ی پیشرفت درهر کدام از ارکان چهار گانه زبان،توجه داشتن به جنبه های دیگر است. فردی می تواند درست حرف بزندو مقاصد خود رامنطقی بیان کند که منطقی و درست فکر کند. اکتساب زبان یا زبان آموزی (Languageacquisition): اکتساب زبان یا زبان آموزی به فرایند پیچیده ایجاد و گسترش توان زبان‌دانی، سخن‌گویی و تکلم درانسان اطلاق می‌شود. پدیده پراهمیت اکتساب زبان توسط کودکان از جمله مهمترین زمینه‌های پژوهشی در دانش امروزین و گسترده زبان‌شناسی به حساب می‌آید.

مطالعات زبان‌شناسان نشان می‌دهد که تحصیل و دریافت زبان، انسان را به سیستم ذهنی قواعد و دستورات زبانی مجهز می‌نماید تا با استفاده از آن اشخاص قادر باشند باهم صحبت نموده، و منظور یکدیگر را ادراک کنند. تاریخچه زبان آموزی: زبان آموزی و رشد گفتار در 80 سال گذشته مورد توجه قرار گرفته بویژه در نیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به همراه توصیف و بررسی ساخت زبان و چگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است.

اهمیت زبان آموزی: 

زبان آموزی اساسی ترین نکته آموزشی ابتدایی است. به طوریکه پیشرفت در درسهای دیگر به طور عمده در گرو این امر است. پس از پرورش مناسب مهارتهای زبانی آموزگار می تواند مطالب و مفاهیم درسهای دیگر مانند ریاضی، علوم و... را بهتر و آسان تر آموزش دهد و از این راه است که تفکر امکان ظهور پیدا می کند. تحقیقات متعدد و تجربه نشان داده است که موفقیت دانش آموزان ابتدایی در درسهای دیگر ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با پرورش و گسترش مهارت های زبانی دارد.

0

اختلال یادگیری ریاضی

اختلال یادگیری ریاضی (Dyscalculia) یک نوع ناتوانی در یادگیری به شمار می‌‌آید. این اختلال بر توانایی انجام ریاضیات و ایجاد معنی در ریاضی از جمله توانایی شمردن تا به خاطر سپردن جداول و حتی فراتر از آن تاثیر می‌‎گذارد. این اختلال یک مشکل مادام العمر است که در هر سنی قایل تشخیص است اما معمولا در سنین کودکی و دوران دبستان بیشتر می‌‎توان متوجه این اختلال شد. این اختلال یک مشکل مرتبط با مغز است که حتی انجام چهار عمل اصلی ریاضی را نیز برای کودک دشوار می‌‎کند. اختلال ریاضی می‌‎تواند در سوابق خانوادگی وجود داشته باشد اما محققان هیچ مشکل ژنتیکی در این باره پیدا نکرده‎اند.

بیش از 7 درصد کودکان دبستانی به اختلال یادگیری ریاضی مبتلا هستند. تحقیقات نشان می‎‌دهد که این اختلال نیز مانند اختلال نارساخوانی شایع است. در حقیقت برخی از کودکان و والدین آن‎ را نارساخوانی ریاضی می‌‎نامند. اما اختلال یادگیری ریاضی یک وضعیت کاملا متفاوت است. ممکن است مدرسه یا پزشک شما آن را “ناتوانی در یادگیری ریاضیات” یا “اختلال ریاضی” بنامد.

0

چکیده

زبان یک پدیده زنده و اجتماعی است که انسان برای ایجاد ارتباط و رساندن پیام خود در جامعه بشری از ان بهره می گیرد.و نقش عمده زبان ارتباط و مراوده اجتماعی استیادگیری زبان نیز مانند سایر رفتارهای فطری دوره‌های حساس خود را دارد. نخستین سال‌های زندگی، دوره حساس یا سرنوشت‌سازی است که طی آن واج‌های زبان مادری آموخته می‌شود.تولید زبان:با پیدایش یک اندیشه گزاره ای شروع می شود و بعد به صورت یک جمله در می اید که این جمله در قالب اصوات بیان می شود.فهم زبان:باشنیدن اصواتی اغاز می شود که ما به انها در قالب واژه ها معنی میدهیم و بعد به گزاره تبدیل می شوند.وجه تولیدی:گفتن و نوشتن می باشد،وجه دریافتی:دیدن و شنیدن است.

کلید واژه:

زبان- وجه تولیدی- وجه دریافتی-گفتن و نوشتن- خواندن و شنیدن

0

انسان ها وقتی مؤثر عمل نمی کنند که به تجارب شان گوش ندهند و در نتیجه نتوانند به تفاوتهای موقعیتی که در آن به سر می برند توجه کنند. تمامی آسیب های روانی از جمله اضطراب ریشه در این ناهمخوانی دارند یعنی ناهمخوانی بین آنچه فکر می کنند باید باشند با تجربه شان. یعنی خود واقعی و خود آرمانی، بنابراین آسیب روانی محصول نپذیرفتن و گوش ندادن به یکی از منابع مهم اطلاعاتی موجود در مورد موقعیت خودمان در دنیا است که تجربه شخصی نام دارد. مثال ژانت یکی از مصادیق این قضیه است.

ژانت آدمی سرد، بی هیجان و نجوش بود و قصد داشت پزشک بشود. اما یک دفعه خیلی عوض شد و آدم گرم و مهربانی شد. خودش می گفت بالاخره قبول کرد که واقعاً نمی خواهد پزشک شود و به هنر گرایش پیدا کرد. طبق دیدگاه راجرز ژانت ایده پزشک شدن را اقتباس کرده بود و برای رسیدن به این هدف دایم احساساتش و تجربه اش را انکار می کرد. وی در واقع آنچه را دوست داشت و برایش با معنا بود منکر می شد. همین قضیه نیز کل شخصیتش را تحت تأثیر قرار داده بود.

اما چرا مردم به تجارب شان گوش نمی دهند؟ به نظر راجرز انسان ها در دوران کودکی خویش طوری بار می آیند که مقبولیت و ارزش آنان به رعایت کردن شرایط و ضوابط دیگران بستگی دارد. کودکان از همان ابتدا با فرایند ارزش گذاری ارگانیسمی organismic valuing process البته در شکل ابتدایی و مبهم خودش زاده می شوند.

حتی مواقعی که کودکان مجبورند از یک قانون و قاعده خاص بی هیچ چون و چرایی پیروی کنند، حداقل کاری که والدینشان می توانند انجام بدهند این است که به فرزندشان توجه مثبت نمایند و تجربه فرزندشان را رد نکنند.

اضطراب در نظریه راجرز عبارت است از وجود تجارت و ادراکات ناهماهنگ با خود پنداره فرد. به عقیده راجرز فرد روان نژند (روان رنجور) مضطرب فردی است که تجارت زندگی او با خویشتن پنداره او گاهی ناهماهنگ و گاهی حتی در تضاد است. به همین دلیل راجرز معتقد است برای جلوگیری و کاهش اضطراب، فرد مضطرب از طریق استفاده از دو مکانیزم انکار و تحریف سعی می کند بین خود واقعی و زمینه تجربی خود تعادل ایجاد کند.

0

تقابل جبر (یعنی این نظر که رفتار شخص با عوامل گوناگونی که خارج از کنترل وارده اوست تعیین می شود) و اختیار (یعنی این نظر که رفتار، تابع انتخاب و اراده آزاد فرد است) در اندیشه و نگرش راجرز موضوع نسبتاً پیچیده ای است. موضع او طوری است که هر دو را تأئید می کند. به اعتقاد او جبرگرایی سنگ بنای دانش در عصر حاضر است (راجرز ص 295، سال 1983). او به عنوان یک دانشمند این حقیقت را که «در مجموع هر رفتار علتی دارد» پذیرفته بود. وی معتقد بود که می توان با مطالعه آن دسته از عوامل عینی که رفتار انسان را تحت تأثیر قرار می دهند، به اطلاعات ارزشمندی دست یافت. راجرز خود نیز پذیرفته بود که از تناقض موجود بین جبر و اختیار گیج و مبهوت مانده است. مهمترین نظری که می توان در این باره اظهار داشت این است که هر دوی این فرضیه ها مهم اند. جبرگرایی در تحلیل های علمی رفتار، نقش مهمی ایفا می کند و مفهوم اختیار نیز در عملکرد های شخصی و میان فردی (برای مثال در روابط درمانی) حیاتی است.

گرایش به خود شکوفایی در نظریه راجرز

به نظر راجرز، گرایش به خود شکوفایی تنها انگیزه اساسی آدمی است. او بر این باور بود که انسان، ذاتاً مایل به حفظ و نگهداری خویش و در تقلای پیشرفت و تعالی است و منظور او از «خود شکوفایی» نیز همین بود. خود شکوفایی در عین حال به معنای حفظ بقای ارگانیزم نیز هست. به نظر راجرز، انسان از همان آغاز تولد طوری برنامه ریزی شده است که با موفقیت به خود شکوفایی دست یابد. ما انسان ها ذاتاً فعال و پیشرو هستیم و در صورت مناسب بودن شرایط برای به حداکثر رساندن توانایی های بالقوه خویش تلاش خواهیم کرد.

ویژگی های رشد از فردی به فردی دیگر تفاوت می کند. به عبارت دیگر وقتی شرایط برای شکوفایی فراهم است، هیچ فردی عیناً به کاری که دیگری انجام می دهد نمی پردازد. گر چه خود شکوفایی با در نظر گرفتن ویژگی های افراد از شخصی به شخص دیگر متفاوت است ولی مواردی کلی نیز وجود دارد. برخی ویژگی های مشترک ناشی از فرایند خود شکوفایی عبارتند از انعطاف پذیری در برابر تحجر، باز و پذیرا بودن در برابر دفاعی بودن و خود پیروی در برابر دیگر پیروی.

0

در مورد مهارت های فارغ التحصیلان این رشته می توان گفت که اصل اول و مهم در آموزش، بیان شیوا و رسا است، یعنی معلمان باید از قدرت بیان مناسب و توانایی انتقال مفاهیم به صورت قابل درک برای کودکان، برخوردار باشند. فارغ التحصیلان این رشته می بایست دارای اطلاعات لازم در زمینه روانشناسی باشند تا بتوانند تفاوت های شخصیتی و روحی و همچینن سطح یادگیری دانش آموزان خود را آنالیز کرده و وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند. هم چنین لازم است که آنان مهارت تشخیص و درمان اختلالات رفتاری و روانی دانش آموزان خود را داشته باشند.

دانش زبان انگلیسی آموزگاران شامل گرامر، قواعد ترکیب، املا و معنی کلمات و هم چنین دانش ریاضی در زمینه های جبر، هندسه، انتگرال و کاربرد آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آشنایی کامل با اصول تدریس و برنامه ریزی درسی و هم چنین به کارگیری روش های جدید برای ارائه مطالب به دانش آموزان، سطح یادگیری و انگیزه آنان را افزایش می دهد. یک معلم ابتدایی باید میزان یادگیری و علایق هر یک از دانش آموزان خود را بررسی کرده و بر اساس آن از روش های کارآمد جهت انتقال مفاهیم استفاده نماید.

داشتن مهارت گوش دادن و درک مطالب نیز از جمله توانایی معلمان محسوب می شود. معلمان باید دارای درک زبانی مناسبی باشند تا بتوانند اطلاعات و ایده ها را دریافت و پردازش نمایند و بدین ترتیب ارتباط مناسبی با جامعه و دانش آموزان خود برقرار کنند. معلمان دوره ابتدایی علاوه بر تدریس مطالب درسی، باید آموزش نظم و اخلاق به دانش آموزان را نیز در دستور کار خود قرار دهند.

0

چکیده

معلمان به خوبی از این حقیقت آگاهند که کلاس پر ازدانش آموزانی است که با یکدیگر در روش ها ی متفاوت فرق دارند. هر دانش آموز از یک فرهنگ متفاوت می آید. پیش زمینه فرهنگی و اقتصادی هر یک سطوح متفاوتی از علاقه،روش های متفاوت ابراز وجود و نقاط ضعف متفاوت را ایجاد می کند.

گاردنر می گوید این خیلی مهم است که معلم تفاوتهای فردی میان دانش آموزان را خیلی جدی بگیرد آگاهی از تئوری هوش های چندگانه معلمان را بر می انگیزد تا روش های متفاوتی برای کمک به همه دانش آموزان کلاسشان بیابند.معلم باید آگاه باشدهر دانش آموز نیمرخ هوشی منحصر به فرد خودشرا دارد که می تواند بر یادگیری دانش آموز تاثیر بگذارد.

اما یک معلم چگونه باید با چنین کلاس متنوعی مواجه شود؟در کلاس های سنتی با دانش آموزان به صورت یک گروه مشابه بر خورد می شد و تمرینات مشابهی به همه دانش آموزان داده می شد و انتظار داشتند در زمان یکسان جواب مشابهی تولید شود،از دانش آموزان انتظار می رفت طی یک زمان محدود و یکسان دانش ارئه شده به وسیله معلم را فرا گیرند و اکثر دانش رسمی با استفاده از زبان و تحلیل ریاضی منطقی ارائه می شد و به وسیله ی  روش های محدود و آزمون های مکرر مورد ارزیابی قرارمی گرفت که به موجب آن بهترین نمره به دانش آموزی اختصاص داده می شد که بالاترین توانایی را برای محفوظات داشت.

از نظر گاردنر  هوشهای  چند گانه ای  که می تواند در یادگیری  بخصوص در کلاس در س  نقش زیادی در  یادگیری  و آموزش دانش آموزان  داشته باشد به شرح زیر می باشد.