مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش
مدلهای پیش بینی کننده در شرایطی که تغییر و تبدیل تند و شدید رخ نمی دهد و امور کم و بیش به روال و روند گذشته مداومت دارند و همچنین در فاصله زمانی نسبتا کوتاه قابل استفاده هستند.
مدلهای تشریح کننده به تشریح عمل و نفوذ عوامل دست اندر کار می پردازند.
جانستون مدلهای برنامه آموزش و پرورش را با توجه به دو دیدگاه تقسیم بندی کرده است:
1- انواع مدلها با توجه به سطح آموزش و پرورش
2- انواع مدلها با توجه به مبنای ریاضی آنها
مدلها با توجه به سطح آموزش و پرور:
1- سطح واحد آموزشی
2- سطح سیستم یا پاره سیستم آموزشی
2- سطح سیستم آموزشی در ارتباط با توسعه ی اقتصادی
انواع مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش از نظر مبنای ریاضی:
1- مدلهای بسته
2- مدلهای زنجیر مارکو
3- مدلهای رگرسیون
4- مدلهای ریاضی
مدلها با توجه به سطح آموزش و پرورش:
1- مدل در سطح واحد آموزشی
این مدلها برای توسعه ی یک واحد آموزشی یا یک گروه متشکل از چند موسسه مشابه آموزشی ساخته شده اند.
2- سطح سیستم یا پاره سیستم آموزشی
این مدلها به برنامه ریزی برای تمام سیستم آموزش و پرورش یا بخش عمده ای از آن تخصیص دارند.
3- سطح سیستم آموزش و پرورش درارتباط با توسعه ی اقتصادی
این مدلها به برنامه ریزی برای سیستم آموزش و پرورش به منظور تامین نیروی انسانی مورد نیاز توسعه ی اقتصادی توجه دارند.
مدلها از نظر مبنای ریاضی
1- مدلهای بسته
مبنای آماری پیچیده ای ندارند و از این نظر بسته نامیده می شوند که دامنه ی انعطاف متغییرها محدود است.
2- مدلهای زنجیر مارکو
این مدلها بر مبنای فرضیه ی آماری زنجیر مارکو ساخته شده اند ولی از بسیاری جهات نتیجه ای شبیه به مدلهای بسته تولید می کنند.
3- مدلهای رگرسیون
این مدلها براساس این نظریه ساخته شده اند که اگر دو عامل به یکدیگر بستگی داشته باشند، تغییر یکی با تغییر دیگری قرین خواهد شد.
پیش فرضهای استفاده از مدل رگرسیون:
1- روابطی که بین متغییر وابسته و متغییر مستقل در گذشته وجود داشته درآینده نیز به همان ترتیب باقی می ماند.
2- اثر متغییرهای مستقل روی هم جمع می شود.
4- مدلهای ریاصی
این مزیت بارز را بر مدلهای رگرسیون دارند که محدودیتهای متغییرها را در نظر می گیرند.
انواع مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش از نظر دامنه ی عمل:
1- مدلهای برنامه ریزی آموزشی تک موسسه ای
2- مدلهای برنامه ریزی در سطح نظام آموزشی
3- مدلهای برنامه ریزی بیرونی توسعه ی آموزشی
1- مدلهای تک موسسه ای:
هدف این مدلها این است که ترکیب مناسب فرادادهای یک موسسه ی آموزشی نظیر دانشگاه را برای به دست آوردن نتیجه ی مطلوب معلوم کند.
اکثر مدلهای برنامه ریزی در این سطح از نوع مانند سازی هستند، مانند مدلهای که توسط کاسکی، جودی و سالمون تهیه شده اند. میزان استفاده از تئوری آمار مارکو و اصول رگرسیون در این سطح بسیار محدود است.
2- مدلهای برنامه ریزی در سطح نطام اموزشی:
هدف این مدلها این است که تعداد شاگردان و عوامل اجرایی لازم از قبیل تعداد معلمان، اعتبارات وتاسیسات و....را برای توسعه ی تمام سیستم یا بخش عمده ی از سیستم آموزش و پرورش در یک کشور یا در یک منطقه از کشور پیش بینی و مشخص سازد
مدلهایی که در این سطح تهیه شده اند یا از نوع بسته هستند، مانند مدل آسیایی توسعه آموزش و پرورش یا از نوع مانند سازی هستند مانند مدل یونسکو، رایزمن و تفت یا برداشتی بر اساس تئوری آماری زنجیر مارکو دارند مانند تونستاد (در کشورنروژ) مدل جانستون و فیلیپ (کاربرد عملی در برنامه ریزی آموزشی استرالیا دارد) یا از نوع رگرسیون هستند.
3- مدلهای برنامه ریزی بیرونی توسعه ی آموزشی:
این مدلها بر اساس ارتباط بین توسعه ی آموزشی و توسعه ی ملی به خصوص توسعه ی اقتصادی ساخته شده اند و هدفشان این است که نیروی انسانی مورد نیاز توسعه ی اقتصادی را پیش بینی کنند.
مدلهایی که در این سطح ساخته شده اند یا از نوع بسته هستند مانند تین برگن، باس و کریا، یا از نوع برنامه ریزی خطی و ریاضی هستند مانند مدل بنارد، آدلمان و بولز.
محدودیتهای مدلهای برنامه ریزی آموزشی:
1- کمبود و نقص آمار
2- مقایسه نشدن نتایج مدلها با واقعیت
3- تلفیق عوامل پیش بینی کننده با عوامل تشریح کننده
مدل آسیایی توسعه ی آموزش و پرورش
این مدل مدارس را مانند سیستمی می پندارد که در آن شاگردان از یک کلاس به کلاس دیگر و از یک رشته به رشته ی دیگر، و از یک سطح به سطح در گردش و حرکت اند.
مدل چسواس
این مدل به مدل جریان شاگرد معروف است، توسط دکتر چسواس و از طرف انستیتو بین المللی برنامه ریزی آموزش و پرورش یونسکو تهیه شده است.
مدل چسواس مدلی است بسیار ساده از نوع مدلهای بسته که به ریاضیاتی در حدود چهار عمل اصلی نیاز دارد.
هدف اصلی مدل چسواس این است که نسبت دقیق پذیرفته شدگان اول یک دوره تحصیلی را با تحصیل کردگان آن درپایان دوره بدست آورد.
مدلهای اقتصادی برنامه ریزی آموزش و پرورش:
مدلهایی هستند که برنامه ریزی آموزش و پرورش را با رشد و توسعه ی اقتصادی مرتبط می سازند.
مدلهای اقتصادی در برنامه ریزی آموزش وپرورش سه گروه هستند:
1- مدلهای برآورد نیروی انسانی
2- مدلهای نرخ بازده
3- مدلهای برنامه ریزی خطی
مدلهای برآورد نیروی انسانی بر اساس نیاز رشد اقتصادی به نیروی انسانی طرح ریزی شده اند، بدین معنی که ابتدا هدفهای توسعه اقتصادی تعیین می شوند و سپس برای رسیدن به آن نیروی انسانی لازم پیش بینی می شود.
پیش فرض این مدل این است که نیروی انسانی هر بخش تولیدی با حجم تولید در بخش مزبور نسبت مستقیم دارد.
معایب مدل برآورد نیروی انسانی:
1- فقط نیازهای آموزشی نیروی اشتغال یا نیاز اقتصادی را در نظر می گیرد، حال آنکه نیازهای آموزشی کل جمعیت به خصوص نیازهای آموزشی تعداد زیادی از زنان و دیگر افراد جامعه را که لزوما به خاطر اشتغال آموزش نمی بینند در نظر نمی گیرد.
2- برآورد و محاسبه ی نیروی انسانی مورد نیاز توسعه ی بخشهای تولیدی، تخمین بهره وری یا تولید سرانه به میزان قابل توجهی به عقیده، نظر و تجربه ی شخصی برنامه ریز و ملاکهای ذهنی او متکی است، و طبعا نتایج حاصل را سست می کند.
مدل کرا - تین برگن – باس
این مدل از نوع مدلهای برآورد نیروی انسانی است که توسعه ی آموزش و پرورش را به توسعه ی اقتصادی پیوند می دهد و شامل یک رشته فرمول است که هدفشان تعیین کردن تقاضا یا نیاز به نیروی کار تحصیل کرده است.
از جمله انتقاداتی که به این مدل وارد است مساله یادگیری ضمن کار است، این مدل بهره وری یا قدرت تولید سرانه ی کارگر را ثابت پنداشته وبه مسئله ی یادگیری ضمن کار و افزایش تبحر و مهارت کارگر توجهی نکرده است.
برنامه ریز آموزش و پرورش از میان انواع مدلهای برنامه ریزی باید با توجه به نوع برنامه ریزی، نوع آماری که در اختیار دارد، و نوع مجهولاتی که با آنها روبه روست مدل مناسبی انتخاب نماید، ولی تصمیم گیری خود را فقط منحصر به نتایج مدل محدود نکند
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 15 بهمن 1401 (18:17)
- گزارش تخلف مطلب