ویژگیهای رشد در دوره نوجوانی
اصولا مسایل نگران کننده این دروه به این تغییرات و تحولات بستگی ندارد بلکه تابعی از درک نادرست والدین و یا حتی خود نوجوان از تغییرات رشدی خود است.
مهمترین ویژگیهای رشد در این دوران به این ترتیب است:
یکی از مهم ترین تغییرات این دوره بلوغ است در این دوره رشد سریع جسمانی و رسش جنسی به دوره کودکی پایان می دهد و نوجوان را به بزرگسالی نزدیک می کند. هورمون های مردانه (تسترون) و زنانه (استروژن و پروژسترون) از این سن بیش از پیش ترشح می شود.
عواملی در بلوغ فرد که معمولا از 8 تا 14 سالگی است(در هر دو جنس) تاثیر دارد که می توان به این موارد اشاره کرد:
الف) جنس: بلوغ در دختران یک تا دو سال زودتر است.
ب) وراثت: فردی ممکن است رسش زودتر جنسی را از پدر و مادر ش به ارث ببرد.
ج) عامل جفرافیایی: مثلا مطالعات نشان داده بلژیکی ها زودتر از لهستانی ها بالغ می شوند.
د) روابط عاطفی: که هر چه گرم تر باشد بلوغ دیرتر اتفاق می افتد.
ه) وضعیت تغذیه: که هر چه بهتر باشدیک تا دو سال، بلوغ زودتر اتفاق می افتد و...
یکی از ویژگیهای بلوغ در این دروان رشد ناگهانی است به گونه ای که نوجوان تا حدی نامناسب می شود و چون رشد از پایین به بالا انجام می گیرد، نوجوان پاهایی بلند و کشیده پیدا می کند.یکی از آخرین قسمت های بدن که در این دوران به رشد نهایی خود می رسد سر است.
اجزای صورت مانند گو شها و لب ها زودتر رشد می کنند و بزرگتر به نظر می رسند.این تغییرات سریع نیاز نوجوان را به مواد کالری زا، ویتامین ها و مواد معدنی زیادتر می کند که باید در برنامه غذایی گنجانده شود. بسیاری از نوجوانان در این دوره با کمبود آهن رو برو می شوند.
در این دوران اندامهای داخلی رشد قابل توجهی می کند مثلا ظرفیت ششها حدودا 3 برابر می شودو اندازه قلب دو برابر و در نتیجه از میزان ضربان قلب کاسته می شود. به علاوه حجم کلی خون افزایش می یابد.
این تغییرات به نوجوان امکان می دهد تا کیلومترها بدود و خسته نشود. نکته مهم دراین دوران رسش جنسی است که هم به صفات اولیه جنسی مربوط می شود و هم به صفات ثانویه.
صفات اولیه: تغییرات بدنی است که مستقیما در تولید مثل نقش دارد.
صفات ثانویه: تغییرات بدنی و جنسی است که مستقیما در باروری موثر نیست و فقط علایم مشخصی برای رشد جنسی به شمار می رود.
پسران در این دروه بلند فد تر ازدختران می شوند و شانه های پهن پیدا می کنند در حالی که دختران لگن خاصره پهن تری پیدا می کنند که جایگاهی برای تولید مثل و حمل بچه است. رشد مو در زیر بغل، صدای بم در پسران و... از دیگر صفات ثانویه جنسی است.
در این جا مساله مهم بلوغ دیر رس و زود رس مطرح می شود. در این مورد باید گفت بلوغ زودرس برای پسران رضایت بخش است و در مورد دختران این امر نارضایتی و ناراحتی را به دنبال دارد چرا با بلوغ زود رس دختر، انتظارات و توقعات اجتماعی از وی بیشتر می شود.
این درحالی است که او هنوز به رشد کافی روانی – اجتماعی دست نیافته است در مقابل بلوغ دیر رس برای پسر نا خوش آیند است چرا که روی پذیرش وی در گروه همسالان و روابط دوستانه وی اثر منفی دارد چرا که این پذیرش معمولا بر پایه قدرت جسمانی و رشد جنسی است.
باید به نوجوان کمک کرد تا این دوره موقتی را به سلامت بگذراند. در هر حال تلاش خود ا و در این جهت بسیار مهم است.
کلیه توانایی های شناختی مربوط به تفکر، یادگیری و یاد آوری در دوره دبستان به وجود می آید اما در دوره نوجوانی به پیشرفت و کمال می رسد.توجه انتخابی ماهرانه تر می شود، مهارتهای حافظه، تسلط بر زبان و خزانه لغات بیشتر می شود و نوجوان در گفتار، نوشتار و مباحثات توانایی ویژه ای می یابد.به علاوه تحولات شناختی دیگری در فرد به وجود می آید که اهم آنها به این شرح است:
الف) تفکر فرضیه سازی:
در این سن نوجوان دنیایی را فرض می کند که در آن همه چیز مطابق با واقع نیست ولی نوجوان می تواند از آن نتیجه گیری منطقی کند.
تفکر فرضیه سازی این امکان را به نوجوان می دهد که هر فرضیه ای را در نظر بگیرد و آن را بیازماید حتی اگر آن را قبول نداشته باشد. این ویژگی به او امکان می دهد زندگی را به گونه ای دیگر تعریف کند و با تفکرانتقادی به محیط اطراف نگاه کند و فرضیه های جدیدی را بسازد.
ب) استد لا ل قیاسی:
در نوجوان به موازات رشد فرضیه سازی، امکان استدلال قیاسی (نتیجه گیری از کل به جزء) به وجود می آید. یعنی او می تواند با یک تئوری کلی شروع کند و سپس استدلال منطقی از آن داشته باشد و بعد سعی کند که روایی و اعتبار این استنباط ها را مورد آزمون قرار دهد. مثلا اگر از وی سوال شود که:«دلفین ها به چه گروهی از حیوانات تعلق دارند؟» او به دنبال اصول کلی برای تمایز پستانداران از سایر حیوانات دیگر می گردد و چنین استدلال می کند که اگر دلفین ها پستاندارند پس باید از فرزندانشان نگه داری کنند، به آنها شیر بدهند، با شش تنفس کنند و... بنابر این اطلاعات فرعی و نامربوط دیگری مثل این که دلفین ها مانند ماهی در آب شنا می کنند و یا مانند پرندگان داری بال هایی هستند او را گمراه نمی کند و در نهایت با جمع آوری شواهد اصلی پستاندار بودن دلفین ها را تایید می کند.
ج) تفکر درباره خود:
وجود دو تفکر بالا به نوجوان این امکان را می دهد که درباره خود به وارسی و تفکر بپردازد. او ممکن است احساس ها وانگیزه های متفاوتی را نسبت به والدین مدرسه و دوستان نزدیک خود بپروراند، به طور عمیق به زندگی آینده فکر کند، به درون نگری بپردازد. این درون نگری ویژگی خود مرکزی را برای او به وجود می آورد یعنی خوذ را مرکز و مدار عالم می بیند و این دو ممکن است ویژگی دیگری به نام شکست ناپذیری را تقویت کند و نوجوان احساس کند که هرگز شکست نمی خورد و در کنار آن قهرمان سازی را پرورش دهد و زندگی قهرمانانه ودور از واقعیتی را برای خود تصور کنند بنابر این باید در هدایت این امیال دقت کرد.
در این دوره رفتار واستدلال اخلاقی دگرگون می شود چرا که دگرگونی در شناخت روان و جسم فرد او را با سوالات جدیدی روبرو می سازد که پاسخ آنها در این جا جواب داده می شود بر طبق نظر کلبرگ معمولا نوجوان در این دوره در مرحله قرارداری ابراز وجود می کند در این مرحله فرد استاندار ها و حقوق اجتماعی ارزش های اخلاقی رادر نظر می گیرد. در این جا استدالال اخلاقی بر مبنای منفعت اجتماعی و رفتار اخلاقی بر مبنای قوانین اجتماعی است این مرحله بین 7 تا 15 سالگی باید کمال یابد. البته این مرحله ادامه می یابد و تا مرحله بعدی هم دوره نوجوانی را (بنا به برخی تعاریف) در بر می گیرد. دو مرحله دیگری که لورنس کلبرگ بیان می کند مرحله قبل از قرادردای و مافوق قراردادی است که در بالا و زیر مرحله اخیر قرار دارد و در اولی قضاوت بر مبنای منفعت شخصی ودر آخری بر مبنای بر مبنای اصول اخلاقی است.
باید توجه داشت که می توان نوجوان یا بزرگسالی را پیدا کرد که به این مراحل نرسیده باشد یعنی هنوز در مرحله اول مانده باشد و همچنین باید در نظر داشت که بین دختران و پسران ممکن است تفاوت وجود داشته باشد. از آنجا که دختران به روابط انسانی و احساس همدردی و مراقبت از دیگران بیشتر اهمیت می دهند ممکن است استاندارهای اجتماعی و حقوق دیگران در نزد آنان بیشتر از پسران اهمیت داده شود. بنابر این نباید رشد اخلاقی دختران را پایین تر از رشد اخلاقی پسران بدانیم بلکه این امر بر عکس، حاکی از رشد عاطفی بیشتر دختران به نسبت پسران است.
مهم ترین ویژگی رشد روانی – اجتماعی در دوره ی نوجوانی دسترسی به مفهوم خود و هویت است که پاسخی به سوال مهم «من کیستم؟» است.
نوجوان باید شخصیت اجتماعی یک پارچه اش را با تغییرات مختلفی که در او اتفاق می افتد و در رابطه با تفاوتهایی که از کودکی پیدا کرده است ودر ارتباط با دنیای بزرگ سالان بنا کند تا مجموعه هیجانات، تفکرات و رفتار هایش را با دیگران سازگار نماید.
دراین فرآیند برای یافتن «خود حقیقی» نوجوان ممکن است خود های دیگری را امتحان کند. گاهی در این مسیر ممکن است نوجوان از خود کاذب استفاده کند چرا که یا 1-خود واقعی اش مورد قبول دیگران نیست یا 2- می خواهد رضایت دیگران را به دست آوردیا 3- برای آزمایش خود های مختلف در تلاش است
با توجه به این سه نکته می توان دریافت که راه سوم راه مناسب تری است وباید نوجوان دراین جهت حرکت کند.او برای کسب خود واقعی اش از طریق رقابت های آموزشگاهی، مهارتهای شغلی، توانایی های ورزشی، حالات عاطفی و هیجانی و... تلاش می کند تا خود را از دیگران متمایز سازد و شخصیت خود را شکلی پایدار بخشد.او باید در این گیر ودار به انتخاب آگاهانه دست زند و خودی را انتخاب کند که با انتظارات واقعی او سازگاری داشته باشد.
نوجوانانی که در پایان این دوره به تعریف خود و هویت واقعی خود دسترسی پیدا کنند افرادی هدفمند، و با هویت مثبت خواهند بود.
آنها دارای اضطراب متوسط، احساس عشق به والدین و حمایت از آنها، عزت نفس هویت اخلاقی قوی، تعصب کم و استدلال اخلاقی مافوق قراردادی بوده هم چنین خود کنترل، متفکر، تحصیل کرده و صمیمی با دیگران هستند. د ر شکل گیری مثبت خود واقعی والدین و همسالان نقش بسیار موثری دارند.یکی از ویژ گیهای مهم رشد در این دوره سازش یافتن با احساس های جدیدی است که در نتیجه دگرگونی بدنی پدید می آید.این احساس ها بیشتر حالت بر انگیختگی دارد حتی نوجوانی که به پدر و مادر علاقه زیادی دارند غالبا با خشم و برافروختگی واکنش نشان می دهند و شکایت می کند که والدین او رادرک نمی کنند و با وی رفتار منصفانه ندارند.این رفتار هاگویای مشکلی در نوجوان نیست بلکه محصول نا آگاهی وبی تجربگی آنها در مقابله با رویداد هاست حساسیت نوجوان به حدی است که حتی دختران وپسرانی که رشد روانی کند تری دارند را عوضی یا پرت از مرحله می نامد.
دختر نوجوان برای اینکه آزادی خودرا به دست آورد ضمن اظهار وجود ممکن است به انتقاد از لباس مادر و نظم وترتیب خانه بپردازد اما با این حال ناگزیر است در بسیاری از کارها رضایت او را جلب کند نوجوان گاهی از رفتار والدین به شدت انتقاد می کند و گاهی نرم و مهربان است. اما پسر نوجوان برای به دست آوردن آزادی غالبا با پدر در گیری پیدا می کند اختلاف مو قعی پدید می آید که پسر نتواند خواستها و انتظار های پدر را بر آورد و اگر در این باره احساس ناشایستگی کند احتمال دارد از هر کوششی دست بکشد چرا که متهم شدن به تنبلی بهتر از شهرت به بی عرضگی است
در این میان، عشق و توجه مادر به پسر جوان با وجود اختلاف نظر پدر و پسر از ارزش بالایی برخوردار است زیرا موجب نگرش مثبت و مساعد او نسبت به زندگی خواهد شد البته باید این رفتار و عشق به گونه ای باشد که شخصیت پدر دچار اشکال نشود.
به هر حال هر نوجوانی در این مرحله برای ایجاد روابط عاطفی با بزرگسالان و اثبات شخصیت خود، با نمونه قراردادن یک قهرمان و یا فرد آزمایی اقدام به همانند سازی می کند. یرای یک دختر نوجوان بهنجار این نمونه والا عفت و وقار است و برای پسر قدرت، روحیه و اعتماد به نفس.والدین در این جا نقشی مهم بر عهده دارندتا با معرفی مستقیم وغیر مستقیم الگو های جذاب و پاک نوجوان خود را با مهربانی ودرک مقابل به سعادت رهنمون سازند.
مشکلات دوره نوجوانی
-کشمکش بین استقلال و وابستگی:
با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایتهای بیقید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد میکند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود میآورد.
بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او مینگرند که این خود به کشمکشهای درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو میسازد.
-طغیان علیه مراجع قدرت:
نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان میکند.
گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان میدهد، درگیریهایی ایجاد مینماید و به اعمالی دست میزند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره میکند، مثلاً بگومگو میکند، بحث و مجادله ی طولانی انجام میدهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه میآید، از انجام تکالیف درسی خودداری میکند، سیگار میکشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.
این مورد در خانوادههای با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا میکنند از شدت بالاتری برخوردار است.
هویّت فردی:
یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو میشود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوالهای متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوالهایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا میروم؟ ذهن او را به خود مشغول مینماید که باید به آنها پاسخ دهد.
احساس هویت شخصی در نوجوانان کمکم براساس همانند سازیهای مختلف گذشته ی آنها تکوین مییابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزشهای گروه همسالان و همچنین ارزیابیهای معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزشهایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز میشود با ارزشهای والدین و معلمان همخوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویتیابی نوجوان آسانتر پیش میرود.
چگونگی ارضاء نیازهای جدید
رشد و نمو غدد داخلی و ترشحات هورمونهای جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی را میدهد و انگیزه و کشش جنسی نسبت به غیر همجنس در او ایجاد میگردد و از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است. جوان تازه بالغ جدید تمایلات قوی و نامعلومی
احساس میکند که او را از جلدش خارج کرده و بسوی جنس مخالف میکشاند. جهشهای شدید محبت، عقبنشینیهای توضیح ناپذیر و حرکات بدون دلیلی که او را آشفته میسازد.
نوجوان میخواهد این همه انرژی را که به وجود آمده و موجب هیجان او شده است را در جایی آزمایش نماید، اما در عین حال نگران عواقب آن است. او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد و چون غریزه ی جنسی کاملاً زیرزمینی است، جهتیابی آن با کور مالی انجام میشود و در افراد محجوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد میکند. در جوامعی که آموزش ارضاء صحیح غریزه ی جنسی و راههای کنترل آن برای نوجوان آموزش داده نمیشود، این مشکل مضاعف است و در اینجاست که متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در کمین است.
عدم کنترل بر رفتار و هیجانات ناشی از تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ:
به دلیل رشد سریع جسمی و تغییرات مشهود در اندامهای بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضی از رفتارهای هیجانی و عدم کنترل او طبیعی است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دلیل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بینی و یا عدم کنترل در دستهایش برای جابجایی خصوصاً اشیاء ظریف از طرفی و عدم آگاهی و آموزش صحیح او در مقابله با این مسایل از طرف دیگر او را از نظر روحی تحت تاثیر قرار داده بهطوری که در خود احساس بیکفایتی و حقارت مینماید که همین امر موجبات اضطراب را در وی فراهم میآورد.
ترس از آینده:
با پیدایش نیازهای جدید در نوجوان و کشش به سوی ارضای نیازهای آنی و مقطعی، آینده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصویر مینماید به طوری که حتی چگونگی تامین اقتصادی و تشکیل خانواده برای خود در آینده و ازدواج و تحصیلات عالی را قلههایی دور از دسترس میپندارد که دستیابی به آنها برای او بسیار دشوار و در بسیاری از موارد از محالات است که البته نقائص تربیتی و آموزشی در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محرومیتهای شدید مالی خانواده به شدت و عمق این مشکل نیز میافزاید.
دغدغه اقتصادی:
یکی از مهمترین مشکلات نوجوانی این است که فرد قبل از اینکه به بلوغ اقتصادی برسد به بلوغ جنسی رسیده است و از طرفی چون به دنبال استقلال و کسب هویت جدید برای خود نیز میباشد همیشه به فکر دستیابی زودتربه منافع اقتصادی است و در این ارتباط میبینیم نوجوانانی را که مدرسه و تحصیل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد میباشند و این خصوصاً در جوامعی که ارزشهای انسانی و معنوی جای خود را به ارزشهای مادی داده و شخصیت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد بسیار مشهودتر است و در این ارتباط اوضاع و احوالاقتصادی- اجتماعی و بیثباتی جامعه، جنگ، بیکاری، کمبود امکانات و فقر مالی خانواده از عوامل تشدید کننده ی مشکل محسوب میشوند.
تعارض بین خواستههای والدین و گروه همسالان:
در این دوران، نوجوان تحت تأثیر گروه همسالان میباشد و والدین را مرتبط به نسل گذشته میداند که نیازها و خواستههای عصر حاضر او را درک نمیکنند. لذا نوجوان خود را در این میان کاملاً گیج احساس میکند چون حاضر نیست که محبت والدین را هم از دست بدهد. در چنین مواقعی نوجوانان بعضاً همانند هنرپیشهها نقش بازی میکنند تا از مقبولیت والدین و گروه همسالان، هر دو برخوردار شوند.
ترس و اضطراب:
ناتوانی در سازگاری با موقعیتهای جدید موجب تشدید ترس و اضطراب در نوجوان میشود مانند: ترس از عدم موفقیت در امتحان یا مورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مدرسه، ترس از پذیرش مسئولیت و ارتباط با جنس مخالف یا مورد پذیرش دوستان واقع نشدن.
به هم ریختگی ارتباط با دیگران:
فشارهای روانی، عاطفی و اجتماعی در این دوران موجب میشود که نوجوان با خودش، با خانوادهاش، با دوستانش و بطور کلی با همه رابطهاش بهم میخورد و احساس کوچک شمردن خود و حقارت می کند و حالت عصبی در او افزایش مییابد.
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 22 بهمن 1401 (18:17)
- گزارش تخلف مطلب