امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://shadi.cloob24.com
0

سه تن از محققان و صاحب‌نظران ارتباطات، آندروش، استتس و بوستروم، در کتاب خود ارتباط در کاربرد روزانه (Communication in Everyday Use) مدلى را براى فراگرد ارتباط کلامى مطرح کرده‌اند که به‌عنوان یک مدل خوب براى ارتباطات چهره به چهره و تا حدودى گروهى قابل استفاده است. آنها مى‌نویسند:

اکثر مدل‌هاى مطرح شده (مقصود مدل‌هاى برلو، شرام، وستلى و مک‌لین… است) براى ساده‌ترین معناى ارتباط هستند. در حالى که در ارتباط کلامی، میزان پیچیدگى بسیار زیادتر از یک فراگرد معمولى ارتباط است. به همین جهت در توصیف چنین فراگردی، نیاز به موشکافى بیشترى است. مثلاً در مدل‌هاى دیگر، پیام یا رفتارهاى ارتباطی، به‌عنوان نتیجه‌اى از عقیده‌ها یا ایده‌ها هستند که در کانالى از طریق زبان، حس‌ها (feeling)، یا حتى عواطف (emotions)، و باورها (believes)، به یک مقصد ویژه (particular destination) مى‌رسد.
در ارتباط کلامى هر یک از عناصر باید به شکل محتواء و شیوه‌هاى مؤثر جاى بگیرد. به‌عنوان مثال ارتباط‌گر به‌وسیله رویداد محیطى (environment event) تحریک مى‌شود.

. ارتباط‌گرى که یک ادراک خاص از آن رویداد دارد، زیر پوشش آن ادراک‌ها، از آن رویداد تأثیر مى‌گیرد.
سؤال اینجا است که این ادراک‌ها در عمل چگونه بخشى از پیام مى‌شوند. به‌عنوان مثال، اگر پاسخ داده شده از سوى یک فرد نوجوان، حالت غفلت‌‌آمیز و بى‌تفاوت گوینده را داشته باشد، ما به سرعت پیام‌هائى از آگاهى‌هاى اجتماعى درباره غفلت‌‌هاى نوجوانی، مسئولیت عمومى در برابر اعمال غفلت‌آمیز نوجوانان و همچنین داورى‌هائى از قبیل پائین بودن عمومى سطح دانش نوجوانان دریافت مى‌کنیم.
به همین ترتیب زبان و ساخت پیام نیز در اینجا دخالت دارد. اگر گوینده (همان نوجوان هیپى مانند مورد مثال) کلماتى را که به کار مى‌برد نیز کلمات خاصى باشد (به اصطلاح به شیوه‌اى عامیانه صحبت کند) باز هم بخشى از ادراکات گیرنده را تشکیل خواهد داد که عملاً قسمتى از پیام مى‌شود.
بدیهى است که حس‌ها، عواطف و باورهاى فرستنده نیز بخشى از پیامى مى‌شود که گیرنده دریافت مى‌کند. مثلاً حالت خشم، ترس و غیره که در فرستنده موردنظر (همان نوجوان) وجود دارد نیز قسمتى از پیامى است که گیرنده دریافت مى‌کند. در واقع در ارتباط، خود شخص، زبان او و سیستم‌هاى ارزشى (value systems) او همگى بخشى از پیامى هستند که در یک ارتباط کلامى دریافت مى‌شوند. به‌راستى آنچه گیرنده دریافت مى‌کند ممکن است فقط سهم کوچکى از پیامى باشد که به او عرضه شده است.
در اکثر مدل‌هاى ارتباط، به دو عنصر داراى کنش‌هاى متقابل (two interacting elements) پرداخته‌اند که در آنها یک سیستم ارسال‌کننده پیام و یک سیستم دریافت‌کننده پیام که هدف و نشانه موردنظر پیام است وجود دارد. اما محیط ارسال‌کننده شامل ظرفیت دریافت‌‌کننده براى تولید پیام، رویدادهاى بیرونى مؤثر بر ظرفیت فرستنده و گیرنده نیز ممکن است به تحریک پیام بپردازد.

به‌عنوان مثال فرض کنید دو نفر در حال دیدن و شنیدن یک برنامه خبرى از تلویزیون درباره یک کشور جنگ زده باشند. ترس و وحشت ناشى از دیدن تصاویر آن برنامه خبرى با هر دو بیننده برخورد مى‌کند اما سرانجام ممکن است یکى از آنها تحت تأثیر تحریک درونى به بیان عکس‌العمل و نظر خود درباره آنچه در آن کشور روى مى‌‌دهد بپردازد. این چنین عکس‌العمل ویژه‌اى ممکن است به تولید پیام‌هاى دیگرى در زمینه‌اى عمومى‌تر از جنگ آن کشور خاص منجر شود و ممکن است او که به بیان نظر خود در زمینه جنگ پرداخته است سرانجام خود را در یک موقعیت و تفسیر و ارزیابى فلسفى در زمینه جنگ ببیند.
تحریکى که منبع آن محیط است، همیشه حالتى نمایشى مثل آن برنامه تلویزیونى ندارد. یا به عبارتى همیشه حالت تصویرسازى قوى ندارد. مثلاً یک شرایط ناراحت ممکن است منتج به تولید یک پیام شود! ‘اجازه مى‌دهید پنجره را باز کنم؟’ به‌‌طور مشابه، یک شرایط ساکت ممکن است منتج به این شود که یکى از افراد بپرسد: ‘در این ساعت کدام ایستگاه موسیقى دارد؟’
در هر موقعیتى وقتى دو نفر یا بیشتر در کنار هم باشند، در برخى از مراحل، یکى از آنها شروع به فرستادن جنبه‌هائى از پیام مى‌کند و به‌عبارتی، خودش یک منبع پیام مى‌‌باشد.

ارسال دیدگاه