ماهیت اضطراب در نظریه راجرز
انسان ها وقتی مؤثر عمل نمی کنند که به تجارب شان گوش ندهند و در نتیجه نتوانند به تفاوتهای موقعیتی که در آن به سر می برند توجه کنند. تمامی آسیب های روانی از جمله اضطراب ریشه در این ناهمخوانی دارند یعنی ناهمخوانی بین آنچه فکر می کنند باید باشند با تجربه شان. یعنی خود واقعی و خود آرمانی، بنابراین آسیب روانی محصول نپذیرفتن و گوش ندادن به یکی از منابع مهم اطلاعاتی موجود در مورد موقعیت خودمان در دنیا است که تجربه شخصی نام دارد. مثال ژانت یکی از مصادیق این قضیه است.
ژانت آدمی سرد، بی هیجان و نجوش بود و قصد داشت پزشک بشود. اما یک دفعه خیلی عوض شد و آدم گرم و مهربانی شد. خودش می گفت بالاخره قبول کرد که واقعاً نمی خواهد پزشک شود و به هنر گرایش پیدا کرد. طبق دیدگاه راجرز ژانت ایده پزشک شدن را اقتباس کرده بود و برای رسیدن به این هدف دایم احساساتش و تجربه اش را انکار می کرد. وی در واقع آنچه را دوست داشت و برایش با معنا بود منکر می شد. همین قضیه نیز کل شخصیتش را تحت تأثیر قرار داده بود.
اما چرا مردم به تجارب شان گوش نمی دهند؟ به نظر راجرز انسان ها در دوران کودکی خویش طوری بار می آیند که مقبولیت و ارزش آنان به رعایت کردن شرایط و ضوابط دیگران بستگی دارد. کودکان از همان ابتدا با فرایند ارزش گذاری ارگانیسمی organismic valuing process البته در شکل ابتدایی و مبهم خودش زاده می شوند.
حتی مواقعی که کودکان مجبورند از یک قانون و قاعده خاص بی هیچ چون و چرایی پیروی کنند، حداقل کاری که والدینشان می توانند انجام بدهند این است که به فرزندشان توجه مثبت نمایند و تجربه فرزندشان را رد نکنند.
اضطراب در نظریه راجرز عبارت است از وجود تجارت و ادراکات ناهماهنگ با خود پنداره فرد. به عقیده راجرز فرد روان نژند (روان رنجور) مضطرب فردی است که تجارت زندگی او با خویشتن پنداره او گاهی ناهماهنگ و گاهی حتی در تضاد است. به همین دلیل راجرز معتقد است برای جلوگیری و کاهش اضطراب، فرد مضطرب از طریق استفاده از دو مکانیزم انکار و تحریف سعی می کند بین خود واقعی و زمینه تجربی خود تعادل ایجاد کند.
طبیعت و ماهیت بشر در نظریه مراجع محوری راجرز
به نظر راجرز انسان های کارآمد Fully functioning فرایند گرا Process orientation هستند.
فرآیندگرایی دو معنا دارد: نخست اینکه آنها زندگی را فرایند شدن می دانند و بر انجام دادن تمرکز دارند. انسان ها ماهیتاً تغییر پذیرند به همین دلیل انسان های کارآمد آماده اند در ارزش ها، اهداف و نگرش های خود تجدید نظر کنند. در نتیجه چنین افرادی دارای «خود» ثابتی نیستند. همگام با رشد و تغییر این افراد، سازمان دهی «خود» آنان نیز پیچیده تر و متمایز تر می شود.
فرایند گرایی معنای دیگری نیز دارد و آن عبارت است از تمرکز بر انجام دادن تا تمرکز بر نتایج، راجرز (1961 ص 171). انسان هایی که خیلی به نتیجه عملکردشان فکر می کنند مدام به این قضیه فکر می کنند که خوب بوده اند یا بد.
به نظر راجرز هیچکس حق ندارد برای دیگران طرز زندگی تجویز کند. این قضیه شامل والدین، نظام آموزشی و مراجع قدرت است. آیا از مراجع قدرت نباید تبعیت کرد؟ خیر، ولی آنها نباید حرف مراجع قدرت را بی هیچ چون و چرایی به صرف اینکه قدرتمندند، بپذیرند. قبول افکار مراجع قدرت به صرف اینکه معلم، پدر و مادر و... هستند، بین ارزش های اقتباس شده و احساس واقعی شخص، تعارض ایجاد می کند.
تأکید خوشبینانه راجرز بر جنبه های مثبت طبیعت انسان لااقل بین کسانی که در دیدگاه امیدبخش وی شریک هستند بر معروفیت وی افزوده است. رویکرد وی به نسیم تازه ای تشبیه شده است که نشاط آور و فرح افزاست. در پاسخ به پرسشی در مورد خوشبین بودن پاسخ راجرز این بود که ممکن است فطری و ذاتی باشد. در ادامه خاطرنشان کرد که همواره به رشد، خواه رشد گیاهان و خواه حیوانات علاقه مند بوده است. باغبانی از جمله فعالیت های مورد علاقه او بود. او بین رشد گیاهانی که در شرایط مطلوب قرار داشتند و افرادی که شرایط مناسب موجب رشد و بالندگی آنها می شود، مشابهت هایی می دید.
«آیا آب، کود و نور کافی، برای گیاهان می تواند شباهتی به توجه مثبت غیر مشروط، همدلی و هماهنگی با افراد داشته باشد؟».
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 13 آذر 1402 (14:38)
- گزارش تخلف مطلب