نوشه شده توسط: حسین ضرغامی
نوشته حاضر بخش کوتاهی از کار علمی اینجانب با همین عنوان می باشد.
سالخوردگی جمعیت[1] یک موضوع نسبتا جدید در حوزه جمعیتشناسی است و توجهات رو به گسترشی را به خود جلب کرده است. با اینکه سالخوردگی افراد همیشه وجود داشته و از ابتدای تاریخ افراد زیادی بودهاند که به سنین سالخوردگی و پیری میرسیدهاند، اما سالخوردگی جمعیت که در آن بخش قابل توجهی از جمعیت در سنین پیری (در اینجا منظور سنین 60 ساله و بیشتر است) قرار میگیرند، تنها در نیم قرن اخیر در بیشتر کشورهای توسعهیافته به وقوع پیوسته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، امروزه در حال تجربه آن هستند یا در آینده (نزدیک یا دورتر) تجربه خواهند کرد. سالخوردگی جمعیت بیش از هر چیز معلول 2 عامل جمعیتشناختی و تغییرات آن بوده است: اول؛ کاهش باروری و تداوم آن در یک دورهی نسبتا طولانیمدت و دوم؛ کاهش مرگ و میر یا افزایش امید زندگی. در کنار این دو عامل، مولفه سوم جمعیتی یعنی مهاجرت هم میتواند نقش تعیین کنندهای در سالخوردگی جمعیت به ویژه در سطح منطقهای و نواحی مختلف یک کشور داشته باشد.
نگاهی به هرمهای سنی جمعیت کشورهای مختلف میتواند چشماندازی از وضعیت سالخوردگی آنها را به صورت کلی نمایان سازد. کشورهایی که رأس هرم سنی[2] آنها از نسبت بیشتری برخوردار باشد، بیشتر درگیر سالخوردگی جمعیت هستند. البته یک نکته مهم را باید در نظر داشت و آن اینکه تصویر سالخوردگی در یک سطح کلان مثل کل کشور، ممکن است تفاوتهای جدی و عمیقی با آنچه بین مناطق و نواحی مختلف آن وجود دارد، داشته باشد. مثلا، میتوان متصور شد که وضعیت سالخوردگی در یک شهر با روستای نزدیک آن کاملا متفاوت باشد.
افزایش سن و فرایند سالخوردگی به خودی خود میتواند مسایل و چالشهای مهمی را به دنبال داشته باشد. هر چند، نمیتوان و نباید سنین پیری را الزاما مترادف با کاهش سلامتی و یا افزایش ناتوانی دانست (تصوری که عموما وجود دارد) ولی روند رو به افزایش سالخوردگی مسایلی را در جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی، روانشناختی و... ایجاد مینماید. تغییراتی که در حوزه ارزشی و هنجاری جامعه رخ میدهد، میتواند به این مسایل دامن بزند. برای مثال، در گذشته افزایش سن غالبا به معنای افزایش تجربه و دانش افراد به حساب میآمد و اصطلاح ریش سفید در فرهنگ پارسی تا حدی دلالت بر همین معنا داشت، ولی امروزه و با این حجم اطلاعات و دانش روزافزون روند پیری با معنای تا حدی مخالف گذشته همراه است. تغییرات سریع و تغییر خود فرایند سالخوردگی به همراه افزایش سن و دیگر موضوعات مرتبط با سنین پیری، برخی درکها و پنداشتهها در مورد سالخوردگان را تغییر داده است، همچنین، کیفیت زندگی[3] آنها را عوض کرده و میطلبد که موضوعات مرتبط با سالخوردگی جمعیت بیش از آنچه هست، مورد توجه قرار گیرد.
تغییرات شگرفی در وضعیت جمعیتشناختی کشورهای مختلف از یک قرن اخیر و به ویژه در دهههای اخیر رخ داده و در حال وقوع است. مجموعه تحولاتی که عمدتا تحت عنوان انتقال جمعیتی مطرح و تئوریزه شدهاند. سالخوردگی جمعیت هم یکی از این تحولات میباشد که هر چند در نظریه انتقال جمعیت به آن توجهی نشده است و لی در روند انتقال جمعیت[1] آن دسته از کشورهایی که مراحل انتقال را طی کردهاند، به وقوع پیوسته است. از این تغییرات در ساختار سنی با عنوان انتقال سنی[2] نیز یاد شده است (مشفق و میرزایی 1389). برخی جامعه شناسان و پیریشناسان همچون پترسون[3]، با توجه به تغییرات ساخت سنی برخی جوامع و سالخورده شده جمعیت آنها با عنوان خاکستری شدن جمعیت[4] یاد کردهاند و آن را ثمره دو عامل در روندهای طولانیمدت جمعیت دانستهاند: اول،؛ تمایل خانوادهها به داشتن فرزند کمتر و دوم؛ زنده ماندن افراد بیشتر. این تغیرات اهمیت زیاد و بیشماری برای آینده جمعیت دارد (Giddines 2005).
در کشور ما ایران، نیز توجه به بحث سالخوردگی جمعیت بیش از پیش برانگیخته شده است و با توجه به روندهای آینده، انتظار افزایش این توجه میرود. در آخرین سرشماری کل کشور (سرشماری 1385) درصد افراد بالای 60 ساله به حدود 3/7 درصد از کل جمعیت رسیده که حکایت از افزایش آن نسبت به دورههای قبل دارد. در واقع، جمعیت کشور برای اولین بار در تاریخ مستند جمعیتی خود، از دهه 1370 از حالت جوانی خارج و به جمعیت رو به سالخوردگی تبدیل شد. با این همه، زمانی که به سطوح خردتر نگاه میکنیم، تفاوت زیادی بین مناطق مشاهده میکنیم. یکی از این تفاوتهای قابل توجه بین مناطق شهری و روستایی کشور دیده میشود. در همان سرشماری یاد شده، درصد سالخوردگان روستایی به حدود 3/8 درصد جمعیت میرسد در حالیکه درصد متناظر برای مناطق شهری در حد 8/6 درصد است. بنابراین، سیمای روستایی کشور بسیار بیش از مناطق شهری سالخورده میباشد به گونهای که می توان صحبت از طلوع خاکستری در جوامع روستایی کشور داشت. مجددا باید یادآوری شود که به نظر میرسد بین مناطق مختلف روستایی کشور به ویژه در مناطق مختلف آب و هوایی و مناطق با سطوح متفاوت توسعه تفاوت وجود دارد. برای مثال، نسبت سالخوردگی در استان خراسان رضوی 4/7 میباشد که این نسبت برای مناطق شهری 6/6 و برای مناطق روستایی 2/9 برآورد میشود.
مهمترین عاملی که باعث تفاوت در سطح سالخوردگی مناطق شهری و رستایی کشور میشود، مهاجرت است. عموم مهاجرتها به صورت روستا-شهری و در سنین فعالیت رخ میدهد و این را از روی علت اصلی مهاجرتها که برای مردان دستیابی به یک شغل مناسب و برای زنان تبعیت از همسر میباشد، میتوان استنباط کرد. عللی چون هزینههای بالای زندگی در شهرها و اقامت طولانیمدت در روستا باعث میشود که افراد مسن کمتر میل به مهاجرت داشته باشند. نتیجه کلی این روند، افزایش سهم سالخوردگان از کل جمعیت روستایی و به دنبال آن ایجاد محیط سالخورده روستایی میباشد.
تجربه سالخوردگی در روستا میتواند یک رویکرد متناقض را برانگیزاند. از یک طرف، روستاها در مجموع، از جهت توسعهیافتگی در سطح پایینتری از شهرها قرار دارند و در این بین سالخوردگان و به ویژه زنان سالخورده جزو محرومترین اقشار جامعه به شمار میروند. تنهایی، وابستگیهای اقتصادی و تا حدی فیزیکی، میتواند یک عنصر تعیینکننده در زندگی سالخوردگان باشد که از همین منظر، بر روابط والدین و فرزندان نیز اثرگذار است. مهاجرت فرزندان تشدید کننده این وضعیت میباشد و بحث وابستگیهای عاطفی آنها، آسیبپذیری بیشتر آنها را در پی دارد.
از طرف دیگر، زندگی سالخوردگان در مناطق روستایی، مناطقی که عمدتا فاقد آلودگیهای صوتی و زیستی و دیگر عوامل آزاردهنده هستند، میتواند به عنوان یک جنبه مثبت نگریسته شود. جوامع روستایی اغلب از جهت منابعی که سالخوردگان در شبکههای قوی خانوادگی و دوستان درگیر هستند، غنی پنداشته میشود (Keating and Philips 2008: 5). تحقیقاتی که تاکنون در مورد مسایل سالخوردگی از رویکردهای اجتماعی و جمعیتشناختی صورت گرفته یا در حال انجام است، غالبا به موضوع سالخوردگی به صورت کلی و عمدتا بر مبنای زمینه شهری پرداختهاند و کمتر عامل مکان را در مباحث خود مد نظر قرار دادهاند. در حالیکه به نظر میرسد تفاوت جدی از جهت موضوعات مرتبط با سالخوردگان با درنظر گرفتن محیط زندگی آنها وجود داشته باشد.
[1]. Population Transition
[2]. Age Transition
[3]. Peterson
[4]. Graying of the Population
[1]. Population Ageing
[2]. Age Pyramid
[3]. Quality of life